محل تبلیغات شما

احتجاجامیرالمؤمنین علی(ع) در برابر اظهار انبساط ابوبکر از بیعت مردم

این متن بخشی ازاحتجاج و مناظره ی امیرالمؤمنین علی(ع) با ابوبکر است که به طور خلاصه از کتاب شریف علامه ی بزرگوار طبرسی برای شما نقل شده است. علاقه مندان برای خواندن متن کامل این احتجاج، بهکتاب شریف مراجعه فرمایند.


امامجعفر صادق(ع) به واسطه ی پدران گرامش گوید: وقتی مردم با ابوبکر بیعت کرده و باامام علی(ع) آن رفتار نمودند، پیوسته ابوبکر نسبت به حضرت امیر(ع) اظهار انبساط وخوشرویی می نمود و از انقباض و گرفتگی علیّ بن ابیطالب حیران و دل نگران بود، بههمین خاطر بسیار مایل بود با او خلوتی داشته و عقده ی دل او را گشوده و رضایت خاطرآن حضرت را به هر ترتیب فراهم نماید. بنابراین از آن حضرت درخواست نمود که ساعتیرا برای مذاکره ی خصوصی انتخاب نماید. پس مجلس برپا شد و ابوبکر اینگونه سخن آغازنمود:

ایابوالحسن! به خدا سوگند که این جریان روی تبانی و اقدام و رغبت و حرص من صورتنگرفت پس برای چه از من دلتنگ و ملول بوده. و با نظر بغض و عداوت به من مینگری؟!

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: اگر به این امر میل و رغبتی نداشتی، برای چه خود را به آن حاضر نموده و دراین عمل پیش قدم شدی؟!

ابوبکرگفت: بخاطر حدیثی بود که از رسول خدا(ص) شنیدم که فرموده: به راستی که خداوندامّت مرا بر گمراهی و خطا جمع نمی کند.» و چون جمع ایشان را دیدم از همان فرمایشپیروی کرده و هرگز گمان نبردم که اجماع امّت خلاف هدایت و از گمراهی باشد و بههمین خاطر تن به تکلیف سپردم و اگر می دانستم حتّی یک نفر هم از این امر امتناعخواهد ورزید، بطور مسلّم از پذیرش آن خودداری می کردم.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: در خصوص حدیث مذکور در مورد اجماع امّت از تو می پرسم که آیا من از افراداین امّتم یا نه؟!  گفت: آری!  فرمود: آن گروهی که از بیعت تو سر باز زدند چونسلمان و ابوذر و عمّار و مقداد و سعد بن عباده و دیگران؛ از امّت بودند یانه؟!  ابوبکر گفت: آری! همه از امّت بودند.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: بنابراین چگونه با مخالفت این افراد به حدیث اجماع احتجاج می کنی؟!.

ابوبکرگفت: . ترسیدم اگر از پذیرش آن امتناع ورزیده و خود را کنار بکشم، اوضاع اجتماعیمسلمین بهم خورده و شاید غالب مردم مُرتَد شده و از دین خارج شوند و پذیرش من براین امر بهتر از آن بود که امّت مسلمان به هرج و مرج گراییده و به حالت کفر سابقخودشان عود نمایند و فکر می کردم شما نیز در این باره با من موافق باشید.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: بسیار خوب! ولی پرسش من این است که شما در بار نخست روی چه اساسی و برای چهبه این امر روی آوردید و اینکه یک فرد روی چه شرایط و علل و جهاتی شایسته ی امرخلافت می شود؟

ابوبکرگفت: البته روی صفات خیرخواهی، وفای به عهد، صراحت لهجه، استقامت و حسن سیرت وعدالت و علم و آگاهی از کتاب و سنّت و حکمت و معرفت و زهد در دنیا و.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: ای ابوبکر! تو را به خدا سوگند می دهم آیا در وجود خود این خصوصیات را میبینی یا در من؟!  ابوبکر گفت: البته در شمامی بینم ای ابوالحسن.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا این من بودم که پیش از تمام امّت به رسول اکرم(ص)جواب مثبت داد یا تو؟!

گفت:بلکه شما.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا من از طرف رسول خدا(ص) مأمور به ابلاغ و خواندنسوره ی برائت برای کفّار شدم یا تو؟!

ابوبکرگفت: شما مامور این کار شدید.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا هنگام خروج پیامبر(ص) از مکه به مدینه ( روز غار )، من جان فدای او شدم یا تو؟!

ابوبکرگفت: البته شما.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند بنا به حدیث پیامبر(ص) در روز غدیر، آیا من مولای تو وتمام مسلمین هستم یا تو؟!

ابوبکرگفت: البته شما.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا ولایت من قرین ولایت پروردگار متعال و پیغمبرخدا(ص) واقع شده به دلیل انفاق انگشتر در آیه ی شریفه ی انّما ولیّکم الله ورسوله والّذین آمنو الخ » یا تو؟!

ابوبکرگفت: البته برای شما.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا مقام وزارت رسول خدا(ص) همچنانکه برای هارون بودنسبت به حضرت موسی، برای تو بود یا برای من؟!

ابوبکرگفت: برای شما بود.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا رسول خدا(ص) توسط تو و اولاد و خانواده ات دربرابر نصارا مباهله نمود یا با من و فرزندان و خانواده ی من؟!

ابوبکرگفت: البته توسط شما و خانواده اتان.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا آیه ی تطهیر از رجس ( معصیت،کفر،پلیدی،نجاست،گناه) در باره ی من و خانواده و فرزندان من نازل شد یا برای تو و خانواده ات؟!

ابوبکرگفت: برای شما و خانواده اتان.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا آفتاب برای نماز تو به دعای پیامبر(ص) رجوع کرد یابرای من؟!

ابوبکرگفت: برای شما.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا تو آن جوانمردی که این ندا از آسمان برایش خواندهشده که لا سیف الّا ذوالفقار و لا فتی الّا علی» یا من؟!

ابوبکرگفت: البته شما.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا پیامبر(ص) مرا به قتل ناکثین[1] وقاسطین[2] ومارقین[3] برتاویل قرآن مژده و خبر داد یا تو را؟!

ابوبکرگفت: البته شما را.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا من در آخرین کلام رسول خدا(ص) حاضر شده و متولّیغسل و دفن او شدم یا تو؟!

ابوبکرگفت: البته شما.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا رسول خدا تو را به دوش خود بلند کرده و اصنام وبتهای کعبه را شکست یا مرا؟!

ابوبکرگفت: البته شما را.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا پیامبر(ص) وقتی فرمان داد که تمام دربهایی که بهمسجد باز میشد بسته شود مگر یک درب؛ آن درب از خانه ی من بود یا درب خانه ی تو؟!

ابوبکرگفت: البته شما.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا رسول خدا(ص) در زمان حیات خود به اصحاب و یارانشفرمود که مرا به عنوان امیرالمؤمنین سلام گفته و ندا کنند یا تو را؟!

ابوبکرگفت: البته شما را.

.

امامجعفر صادق(ع) فرمود: به همین ترتیب حضرت امیر(ع) پیوسته مناقب منقول خود را که ازجانب خدا و پیامبر(ص) بود ایراد می کرد و ابوبکر یکایک آنان را تصدیق می نمود تاجایی رسید که ابوبکر به گریه افتاده و حالش منقلب شد. ابوبکر در حالی که میگریست گفت: راست گفتی ای ابوالحسن! به من مهلت بده تا امشب در کار خود و اینحرفهایت خوب فکر و تامل کنم.

امیرالمؤمنین(ع)فرمود: هر چه میخواهی فکر کن ای ابوبکر.

ابوبکردر نهایت تأثر و حزن به خانه رفت و تا شب خود را ممنوع الملاقات نمود. آن شبابوبکر در خواب به خدمت پیامبر(ص) مشرف شده و عرض سلام نمود؛ ولی رسول خدا(ص) رویمبارک خود را به جانب دیگر نمود. آن حضرت فرمودند: حق را به صاحب آن بازگردان.

چون صبحشد، ابوبکر نزد حضرت علی(ع) آمده و جریان خواب دیشب خود را برای امام(ع) شرح دادهگفت: دست خود را بده تا با تو بیعت کنم ای ابوالحسن. پس از بیعت از آن حضرت خواستکه در وقت معین در مسجد حاضر شده تا جریان مذاکره و خواب دیشب خود را به مردم نقلنموده و در میان جمع، خلافت را تسلیم امیرالمؤمنین نماید.

ابوبکربا رنگی پریده و در حالیکه خود را سرزنش میکرد از نزد آن حضرت خارج شد و در میانراه به عُمَر برخورد. عمر گفت: تو را چه شده ای خلیفه ی مسلمین؟! ابوبکر نیز همهچیز را برای او نقل نمود.

عمرگفت: تو را به خدا سوگند ای خلیفه ی رسول خدا که از سحر و جادوی بنی هاشم برحذرباشی و مبادا به آنان اعتماد نمایی که این اولین سحر و جادوی ایشان نیست. و گفتو گفت و گفت تا ابوبکر را از رأی و تصمیم خود بازگردانده و او را تشویق به ادامه یراه خلافت نمود.

حضرتصادق(ع) می فرمایند: امیرالمؤمنین بنا بر وعده ای که گذاشته بودند به مسجد آمد ولیهیچکس از ایشان را در آنجا ندید و دریافت که چه شده، پس بر سر قبر رسول خدا(ص)نشست.

در اینمیان عمر از کنار آن حضرت عبور کرده و گفت: ای علی! چیزی که میخواستی نشد!!

پس آنحضرت نیز بر همه چیز واقف شد و به منزل خود بازگشت.

 

 

کتابشریف احتجاج. تالیف مرحوم علامه طبرسی.

 ناشر: دارالکتب الاسلامیة. جلد اول ص 261 الی274



[1].ناکِثین به‌معنای پیمان‌شکنان، لقبی است برای گروهی که به سردمداری طلحه و زبیر و بامحوریت عایشه، علی‌رغم بیعت با امام علی(ع)، علیه او شوریدند و با سپاه بزرگی کوفهو بصره را تصرف کردند و سرانجام در جنگ جَمَل شکست خوردند. در این جنگ، طلحه و زبیرکشته شدند و سپاه پراکنده شد و گروهی نیز اسیر شدند که امام علی(ع) آنها را عفو کرد.به این گروه چون باعث جنگ جمل شدند اصحاب جمل نیز می‌گویند.

[2].قاسِطین به‌معنای گروه ستمگر، عنوانی است برای معاویه و پیروانش در جنگ با امام علی(ع). پس از بیعت مسلمانان با امام علی (ع)، چون آن حضرت، معاویه را از حکومت شام خلعکرد، او علیه خلافت امام علی (ع) تمرّد کرد و باعث برپا شدن جنگ صفین شد. در این جنگحدود هفتاد هزار مسلمان کشته شدند.

[3].مارِقین به‌معنای گروه بیرون‌رفته و خروج‌ یافته، عنوانی است برای خوارجی که در جنگنهروان علیه امام علی(ع) جنگیدند. مارقین در ابتدای جنگ صفین از سپاهیان امام علی(ع)بودند، اما ماجرای حکمیت سبب شد بر امام علی(ع) بشورند و گروه سومی تشکیل دهند که باهیچیک از طرفین همراه نبود. امام علی(ع) در منطقه‌ای به نام نهروان ناچار به جنگ بااین گروه شد و آنان را شکست داد.

چرا نام حضرت علی(ع) در قرآن نیامده؟

چرا برای امام حسین(ع) چهلّم می گیرند؟

علت جمع خواندن نمازهای ظهر و عصر و یا مغرب و عشا

ع ,ابوبکر ,خدا ,تو ,امیرالمؤمنین ,فرمود ,را به ,ع فرمود ,امیرالمؤمنین ع ,تو را ,به خدا

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معمولی هستم مثل خودم Basketlinne Barn|NBA Linnen Sverige soundcharlamouth دانلود جزوه های دانشجویی suphabelo tiostalasol William's memory Nelly's notes kinsugggraphjat جوک،لطیفه ، خنده دارترین جک های دنیا ،چگونه جک بسازیم!!،جوک های با حال و خنده دار ، جوک و پیامک